انچه از ما منتشر شد

تمام نوشته های چاپ شده و منتشر شده ی خانم ابراهیمی در این وبلاگ جمع اوری می شود
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

حضرت عبدالعظیم پناهگاه و مرجع علمی مردم بودند.

12 خرداد 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي


شیعه همواره در طول تاریخ و در ادوار مختلف، تحت فشار حکومت های متعدد بوده و گویا این خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان جزء لاینفک زندگی آنها محسوب می شود.

 

 

وجود مقدس ائمه معصومین علیهم السلام در زمان حیاتشان، در حیات بخشی و اعتلای شیعه بسیار موثر بوده و در کنار ائمه، وجود یاران، محبان و مدافعان دین نیز در حفظ این عقیده تأثیر فراوانی داشته است.

 

 

از جمله چهره های محبوب و مورد اعتماد نزد اهل البیت علیهم السلام، حضرت عبدالعظیم حسنی می باشند. نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه‌ السلام می‌رسد.

 

 

مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی - از شیعیان و موالیان شهر ری - با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید.

 

 

امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود: «ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان.» (1)

 

 

از این روایات به خوبی می توان به شخصیت علمی و معنوی حضرت عبدالعظیم حسنی پی برد؛ چراکه امام هادی علیه السلام او را به عنوان مرجع دینی به مردم معرفی می نمایند و از آنها می خواهند که در زمان مواجهه با مسائل شرعی، نزد عبدالعظیم بروند و این خود نشان دهنده ی جایگاه علمی عظیمی است که ایشان دارا بودند.

 

 

علاوه بر این، سلام رساندن امام هادی علیه السلام به او، بیانگر مقام معنوی ایشان است.

 

 

تلاش در جهت حفظ و انتشار سخنان ائمه،  از جمله وظایف مهم دوستداران تشیع است که این وظیفه خطیر در زمان سختگیری حُکام از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.

 

 

عبدالعظیم حسنی از دانشمندان بزرگ شیعه و راویان حدیث بود که از طریق شخصیت والای علمی و معنوی خویش، به این مهم دست یافت.

 

 

علاوه بر این، از جمله توفیقات او درک محضر دو امام بزرگوار یعنی امام جواد و امام هادی علیهم السلام است که این ویژگی او را از سایر دوستداران ممتاز می سازد.

 

 

قطعا متوکل عباسی که از تخریب مزار سید الشهداء هم بیم نداشت، تندترین و گستاخانه ترین رفتارها را نسبت به امام هادی علیه السلام و یارانش اعمال می نمود. هجرت حضرت عبدالعظیم حسنی از شهر مدینه به ری، گویای ظلم و جور شدیدی بود که در حق یاران امام هادی علیه السلام روا می داشتند.

 

 

در واقع می توان گفت هجرت ایشان از مدینه به ری، از یک طرف گویای شخصیت جهادگری ایشان است که حتی حاضر می شوند در مسیر مبارزه از دیار خویش هجرت نمایند و از طرفی نشان دهنده ی این است که حضور ایشان در نشر معارف اهل البیت بسیار مؤثر بوده است.

 

 

با توجه به اینکه در مدینه تعداد راویان کم نبوده و شیعه و محدث هم فراوان بوده اند اما همین که از بین آنان، حضرت عبدالعظیم حسنی تحت فشار خلیفه بودند می تواند بر میزان تأثیر فراوان ایشان در نشر حقایق صحه گذارد.

 

 

اگرچه عبدالعظیم با مهاجرتش به ری، غم غربت را تحمل  می نمود،  اما مردم آن دیار توفیقی عظیم یافتند تا از وجود او بهره برده و پاسخ مسائل شرعی و دینی خود را از ایشان دریافت نمایند.

 

 

از جمله دستورات تربیتی و ارشادی که در جهت احیای نام و یاد بزرگان دین وارد شده است تشویق به زیارت است.

 

 

بنابراین توجه به مقام حضرت عبدالعظیم از طریق زیارت ایشان و همچنین آشنا شدن با شخصیت علمی و معنوی ایشان می تواند در تجلیل مقام این بزرگوار مؤثر باشد.

 پی نوشت:

اختران فروزان ری، ص 37

 

 نظر دهید »

سبک زندگی خودت را بشناس

01 خرداد 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي

سبک زندگی

زهرا ابراهیمی

چه بدانیم و چه ندانیم و حتی چه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما در زندگی خود از سبک و سیاقی خاص پیروی می کنیم؛ سبکی که منعکس کننده علایق، سلایق، گرایش ها، ارزش ها، معیارهای اخلاقی و مهمتر از همه عقیده عملی ماست.

علاقه هر شخص به موسیقی خاص و یا برنامه و فیلم خاص و حتی خواندن کتابی خاص، بازگوکننده سبک خاصی است که برای زندگی انتخاب می کند.

در اینکه همه ما برای خود دارای سبک زندگی هستیم شکی نیست، اما نکته مهم این است که منبع و ریشه این سبک از کجا نشأت می گیرد چرا که جهتگیری رفتاری یک فرد و جامعه، منطبق بر سبکی است که بر می گزیند و اگر آن سبک و روش، روشی مناسب نباشد موجبات شقاوت فرد و اجتماع را فراهم می آورد.

هرچند همه ما خود را مسلمان می دانیم اما متاسفانه امروزه با پیروی از سبک زندگی غربی، از سبک زندگی اسلامی و دینی خود بسیار فاصله گرفته ایم.

سبک زندگی واژه ای بسیار گسترده است که شامل تمام امور زندگی انسان می شود. خوردن و پوشیدن و مُد و آرایش تا تفریح و سرگرمی و شغل و هنر همه و همه در دایره سبک زندگی قرار می گیرند.

اینکه در سالهای اخیر بیش از گذشته شاهد تبعیت مردم از سبک زندگی غربی هستیم نشان دهنده این است که نیازهایی جدید متناسب با جهانی جدید برای مردم خَلق شده است که باید بر مبنای سبک دینی به خوبی پاسخ داده شود.

با نگاهی گذرا به آموزه های اسلام به خوبی در می یابیم که قرآن و روایات نیز برای ما سبک معین و مشخصی را در نظر گرفته اند و از این حیث سنت اسلامی بسیار غنی است، اما استخراج این روشها از منابع دینی و شناخت مصادیق و تبیین دقیق آنها برای مردم وظیفه ای سنگین است که بر دوش عالمان دینی قرار می گیرد تا در سایه دستورات اسلامی بتوانند روشهای مطلوب را ارائه دهند.

هرچند پیروی مردم از سبک زندگی غربی مذموم است اما این امر نمی تواند کم کاری برخی عالمان دینی در ارائه سبک صحیح زندگی دینی را کمرنگ نماید.

هدف از دستورات اسلام رساندن انسان به کمال شایسته خویش است و تاثیر سبک زندگی در این میان بسیار واضح.

اسلام، دستورات لازم در جهت تثبیت کیفیت برتر در رفتار و اخلاق با محوریت رساندن انسان به کمال را به طور کامل ارائه کرده است، اما بهره بردن از این دستورات، خلاقیتی خاص می طلبد که جایش بسیار خالیست.

بنابراین با توجه به تاثیر دو سویه فرهنگ و سبک زندگی بر همه ما لازم است با تغییر جهت سبک زندگی به سمت انسانیت، در جهت تحول فرهنگ انسانی گام برداریم و به دنبال اصلاح سبک زندگی خویش باشیم.

 نظر دهید »

استوانه تبلیغ دین خدا و مکتب تشیع

01 خرداد 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي

وقتی شدتِ انسانیت، از ویژگی‌های روحی انسان شود دیگر فراموش شدنی نخواهد بود، حتی اگر زمان بگذرد.
به گزارش ایمنا،اما اکنون، هنوز زمانی از غم فراق و از دست دادن نخستین چهره ماندگار تبلیغ در اصفهان “مرحوم حجت الاسلام شیخ مهدی مظاهری” نگذشته است. کسی‌که وجودش نه برای خانواده و نه برای یک شهر، که برای جامعه اسلامی مفید و موثر بود و حالا با از دست دادن ایشان به همان میزان، از برکات وجودی‌شان بی‌نصیب خواهیم ماند.

اگر حضور خدا در زندگی احساس شود رنگ ساده زیستی نیز خودنمایی می‌کند و او اما ساده زیستی را نه از خود، که از خانه پدری به ارث برده بود، چرا که خانواده‌اش نیز بسیار ساده زیست بودند.

اندیشه اگر الهی باشد، همه چیز زندگی آدم الهی می‌شود، از انتخاب شغل و رشته تحصیلی گرفته تا انتخاب تک تک واژه‌ها در نوشته‌ها و همین اندیشة الهی توجیهی مناسب بود تا شیخ مهدی مظاهری به آرزوی پدر لباس عمل بپوشاند و به تحصیل در حوزه مشغول شود. او از محضر اساتید برجسته‌ای چون مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسن مدرس و مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی بهره‌های فراوانی برد و از این طریق بیش از پیش بر اندوخته‌های علمی‌اش افزود.

برای پرواز در آسمان تعبد نه تنها علم، که عبادت نیز بال دیگر پرواز است و شیخ مهدی شصت سال پیش با تشکیل نخستین جلسه دعای کمیل در مسجد آقا سید محمود امام (مسجد عصاری) پرواز در آسمان بندگی را تجربه نمود.

بزرگی انسان در گرو میزان اثرپذیری و اثرگذاری است. هرچقدر که اثرگذاری انسان در جهت هدایت بیشتر باشد و اثرپذیری‌اش در مسیر انحراف کمتر، به عبودیت نزدیک‌تر است؛ آری جلسات دعایی که به همت این انسان وارسته برگزار شد نقطه عطفی برای اثرپذیری و تحول معنوی جوانان بود.

بردباری و تعهدی که در رفتارش موج می‌زد نشان از اراده‌ای قوی داشت. در دورانی که حسِ نارضایتی در وجود اکثر انسان‌ها پافشاری می‌کند و حس بی‌پناهی گاهی انسان قرن بیست و یکم را از پا در می‌آورد، در همین نزدیکی مردی می‌زیست که رضایت را در رضایت معبود می‌دید. مُبلغِ دین بودن برای او نه یک شغل که هدفی الهی بود و با تمام وجود آن را دنبال می‌کرد. اگر بخواهیم دقیق‌تر به زمان حضورشان در دایره تبلیغ نگاه کنیم، ردّ پای تبلیغ او را باید در قبل از انقلاب جستجو نماییم؛ چرا که او در آن زمان نیز متحمل زجرهای فراوانی برای دفاع از عقیده‌اش بود و به‌واسطه مبارزه با رژیم طاغوت و تحمل زندان خود را وقف انقلاب نمود.

زندگی سفری کوتاه است از تولد تا مرگ و چه خوش مسافرانی هستند آنان که در این سفر، بهترین و بیشترین توشه را با خود ببرند. امید که این مسافر سفرکرده نیز مورد رحمت و غفران الهی قرار گیرد و شاگردان مبلغ او در مسیر تبلیغ، راه استاد را ادامه دهند.

روحش شاد و خدایش بیامرزاد – زهرا ابراهیمی

 نظر دهید »

پزشکی در همه ایام سال روزه می گیرد

01 خرداد 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي

خبرگزاری «حوزه»، گاهی پیش خودت تصور می کنی که برای یافتن انسانهای نجیب باید به دیاری بعید سفر کنی ، اما گویا تصورت نادرست است؛ چرا که در روزگاری که کمتر بوی انسانیت را استشمام می کنی مردی را می بینی که وجودش مملو از انسانیت است.

اینجا محله ای قدیمی در شهر اصفهان، فلکه ی ارتش، خیابان وحید.

هرچند بافت سنتی محله زیرساختمانها و نماهای بلند مدفون شده است اما حضور یک پزشک متعهد، باورهای ذهنی ات را دستکاری می کند.گویا هرآنچه نسبت به تغییر منش انسانها به سمت دنیاگرایی در ذهنت تجمیع شده بود، به یکباره زیر و رو می شود.

مردی شریف و شریف زاده، دکتر عباسعلی نوری متخصص داخلی و قلب و عروق مردی لاغراندام با صورتی نحیف، قدی نسبتا خمیده و موهایی سپید که هرچه تلاش می کنی تا ردپایی از سیاهی لا به لای آنها بیابی بی فایده است.

 دکترنوری در سال 1319 در روز اول شهریور که اتفاقا روز پزشک هم هست، در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد.پدرش مردی متدین بود و مادرش زنی مومن.مادری که حافظ قرآن بودنش تاثیر بسزایی در اعتقاد راسخ فرزندان داشته است این اولین کلامی بود که آقای دکتر به آن اشاره کرد.

از بین هفت فرزند این خانواده، تنها عباسعلی موفق به ادامه ی تحصیل در رشته ی پزشکی می شود.او دوران ابتدایی را در مدرسه کشاورزان حسین آباد و دوره راهنمایی را در مدرسه ی پیشوا می گذراند و در نهایت دیپلم خود را در دبیرستان ادب می گیرد.

دکتردر سال 1338 با قبولی در رشته ی پزشکی وارد دانشگاه اصفهان می شود و در سال 1345 پزشکی عمومی رابا موفقیت پشت سر گذاشته و خود را برای آزمون تخصصی آماده می کند.

دکتر نوری در سال 1348 در رشته ی تخصصی داخلی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل می شود و در همان زمان با اخترالسادات منافی که از خانواده ی سادات معروف اصفهان بود ازدواج می کند.

حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای شهروز، شهاب الدین و امیر سعید است. شهروز و شهاب الدین هر دو همانند پدر از پزشکان موفقی هستند که در خارج از ایران طبابت می کنندو امیر سعید اما، در رشته ی تربیت بدنی در ایران مشغول فعالیت است.

آقای دکتر بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه در بیمارستان ذوب آهن اصفهان به مداوای بیماران مشغول می شود و تا زمان بازنشستگی همواره درآن بیمارستان خالصانه به مردم خدمت می کند.

وامروز امابعد از بازنشستگی از بیمارستان همچنان در مطب ساده ی خود به صورت شبانه روزی طبابت را دنبال می کند.طبابت برای او یعنی خدمت به خلق، تنها دلیلی که می تواند تو را نسبت به این حجم از گذشت قانع کند.

همسر سیده ی آقای دکتر در سال 1380 از دنیا می رود و همان سال نقطه ی عطفی می شود تا او تصمیم بگیرد که تمام ایام سال را روزه بگیرد. سالهاست که دکتربر تصمیم خود ثابت قدم مانده و تمام ایام سال روزه است. وقتی از فلسفه ی روزه گرفتن پرسیدم،تسکین معنوی و پناه بردن به خداوند برای آرامش را دلیل آن بیان کرد.

باورت نمی شود نه خودش شبیه پزشکهای امروزیست و نه تیپ و لباسش.

نه از مُنشی بَزک کرده و چیدمان خاص امروزی خبری هست و نه از ساختمان شیک و مجلل.

نه مطب بزرگی و نه حتی اتومبیل لاکچری.

اینجا تنها یک رنوی سبز رنگ را پشت در یک ساختمان معمولی می بینی، ماشینی که اگر می خواستی بخری حتما فروشنده می گفت:این ماشین سالهاست شاهد دکتری بوده که تنها مسیر خانه و بیمارستان را طی نموده است؛ و حقیقتا همین است.اتومبیلی که اگر زبان برای سخن گفتن داشت حتما راوی خوبی برای عیادتهای شبانه ی پزشک متعهد بود.

 همه ی ما امروزه در صدد هستیم که مالکیت چیزی را ازآنِ خود کنیم، هرچه مالک تر، شادتر.اما دکتر نوری مالکیت را نه در داشته های مادی بلکه در اندوخته های معنوی می داند.او می گوید:مهمترین ارزش برای من خدمت به مردم است و آنچه در تمام کارهایم مدنظر می گیرم این است که عاقبتی ختم به خیر را در دنیا وآخرت تجربه نمایم به گونه ای که پاک از دنیا بروم و در قیامت گرفتار نباشم. چه دیدگاه عجیبی!!!

آنقدر غرق در افکارت می شوی که گویا از حرکت بازمانده ای اما کافیست یک لحظه خوب تأمل کنی.برق نگاه پر از معنویت دکتر، تو را به خودت می آورد و این نگاه البته نه به معنای چشم ظاهر، که این دیدگاه می تواند،  نگاه تو را به زندگی عوض کند می توانی باور کنی که می شود با ماشین مدل 61 هم زندگی کرد اما انسان بود.

عینک ذره بینی بر روی چشمانش خودنمایی میکرد اما دکتر نوری از پشت شیشه های همین عینک به خوبی می توانست واقعیتها را ببیند بدون هیچ تقلیلی در ابعادش، این را زمانی فهمیدم که از او پرسیدم چرا اتومبیلت را عوض نمی کنی و او در جواب گفت:این ماشین کار ما را راه می اندازد برای من مهم است که به موقع بر سر بالین بیماران حاضر شوم و این خودرو این نیاز را تأمین می کند نیازی به ماشین بهتری نیست.

اگر ساعتها با او به گفتگو بنشینی حوصله ات سر نخواهد رفت فقط هر لحظه بر اعجابت افزوده می شود.نمی توانی خیلی ازحرفهایش را باور کنی اما خلوص در کلامش موج می زند.

اینجا خبری از طی کردن هفت خوان رستم برای رسیدن به میز دکتر نیست.او با روی باز و با تمام وجود، نه در ساعتی معین، که در همه اوقات شبانه روز برای خدمت آماده است.نگران هزینه هم نباش هرچقدر که توان داری کافیست.

کافیست پولت را زیر دفترچه بیمه بگذاری و به او بدهی. مقدار پولت شاید برای خودت مهم باشد اما حقیقتا برای او مهم نیست نه از این باب که نیاز ندارد بلکه از این حیث که هدفش چیز دیگریست.

اگر به مطبش بیایی بارها با چشمانت خواهی دید آدمهایی که حتی بدون پرداخت ویزیت مداوا می شوند. این منش آقای دکتر است !!!

او هر روز قبل از اذان صبح از خواب بیدار می شود و به مطالعه می پردازد البته نه فقط مطالعات پزشکی بلکه  علاوه بر پزشکی به تاریخ نیز علاقمند است، اصلا عاشق تاریخ است او کتابهای تاریخی را خوب می خواند و مخصوصا تاریخ اسلام را خوب می داند این را از چند داستان تاریخی که لابه لای گفتگوهایمان تعریف کرد متوجه شدم.

تفسیر قرآن را هم دوست دارد و گاه، از طریق کتاب و گاهی نیز از طریق برنامه های رادیویی دنبال می کند.

سحری هم یک سحری مختصر و بعد هم نماز و عبادت.

و دوباره روز از نو و روزی از نو، دغدغه خدمت به خلق.

هنوز درِ مطب باز نشده، اما مردم منتظرند. دکتر به صورت شبانه روزی خود را وقف مردم کرده و حتی اگر لازم باشد در منزل بیمار، به مداوا می پردازد.

برای بیماران دارو می نویسد اما نگران داروهایشان نیز هست این را زمانی فهمیدم که ساعت 10:30 شب وقتی برای دیدنش به مطب رفته بودم مجبور شدم کمی منتظر بمانم چرا که برای تهیه ی داروی یک بیمار به داروخانه رفته بود.

هرچند برای ورزش فرصتش کم است اما پیاده روی را دوست دارد و غذایش نیز هرچه سبک تر ،بهتر.

و توصیه ی او ، به من، به تو و به همه ی ما این بود که کار را سرسری نگیریم و با حوصله و دقت انجام دهیم و در هررشته ای که هستیم خدمت به خلق را فراموش نکنیم که امری ماندگار است.

راستی یادم رفت بگویم صندلی مطبش هم چرخ دار نبود و تو مجبور نبودی نگاهت را مدام با چرخیدنش بچرخانی.

 حالا و در اتمام گفتگو می توانی باور کنی آنچه او را حفاظت کرده و در منجلاب مادیگرایی فرو نبرده، اعتقادی عمیق به خداوند است چیزی که ما تنها در زبان اقرار می کنیم اما دکتر نوری…

هرچقدر که بیشتر گفتگو می کنی بیشتر می فهمی که اینجا چیز دیگری در جریان است، اینجا دنیا جنس دیگری دارد، گویا حضور نیروهای نامرئی در جهان مرئی را حس می کنی، اینجا حس خدمت بیداد می کند او دنیا را نه در هشتاد روز که در هشتاد سال دور زده است.

 

زهرا ابراهیمی

 نظر دهید »

رمضان

01 خرداد 1399 توسط زينب صالحي هاردنگي

به گزارش ایکنا از اصفهان، در یادداشتی به قلم زهرا ابراهیمی (کارشناس مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی) آمده است:

صدای آمدنش را با گوش جان می‌شنویم اگر گوشی برای شنیدن مانده باشد!
و اگر تلنبار شدن گناه در وجودمان اجازه شنیدن بدهد.
خودمان هم دیگر به فکر خودمان نیستیم هر روز بار گناه را سنگین‌تر و بار معرفت را سبک‌تر می‌کنیم.
اما از مهربانی خالق مهربانی‌ها نمی‌توان گذشت و نمی‌توان این فرصت دوباره را انکار کرد.
رمضان فرصتی دوباره است برای حیات بخشیدن به روح انسان.
رمضان نوعی رستاخیز است، برای روحی که در طول سال با انواع خطاها و گناهان در بستر جسم مدفونش نمودیم. 
رمضان ماه قرآن است و خواندن قرآن در این ماه و تدبر در معنای آن می‌تواند عاملی در انشراح ذهن و به تبع آن انشراح روحمان باشد.
شاید روزه گرفتن و تحمل گرسنگی و تشنگی کمی سخت باشد، اما نفس روزه گرفتن، در همین کفّ نفس بودنش هست. صبر در برابر گناه و صبر در برابر خواسته‌ها و مشتهیات نفسانی.
اگر قرار باشد روزه باشیم و سختی نکشیم چیزی نصیبمان نمی‌شود. آنچه در پناه روزه گرفتن نصیب انسان می‌شود همین خواستن‌ها و نتوانستن‌هاست.
این که بخواهی گناه کنی و به حرمت روزه‌ات نتوانی خودش ریاضتی است معنوی در جهت انسان سازی.
سفره ای پهن است و ضیافتی برپاست و هرکه بر سر سفره است از برکات این ضیافت بهره‌مند، پس اولین گام برای مهمان شدن، روزه گرفتن است.
اگر بخواهیم سر سفره باشیم، بدون روزه گرفتن نمی‌شود.هرچقدر روزه گرفتن با شرایط باشد جای ما بر سر سفره ثابت‌تر خواهد بود.
پیامبرمان فرمودند که «شهر دعیتم فیه الى ضیافة اللَّه»؛ این ماهى است که شما در این ماه دعوت شده‌اید به میهمانى الهی.
حساب، حساب دعوت است و دعوت نامه‌ای که خداوند برای همه انسان‌ها فرستاده است، قرار نیست بی دعوت جایی باشیم تا عزتمان خدشه‌دار شود.
باید درک کنیم که دعوت شده‌ایم و باید بفهمیم که مهمانی در حال شروع شدن است و خود را برای آن آماده کنیم.
از گوشه کنار شهر بسیار شنیدیم که ما ماه مبارک را دوست داریم اما سختی روزه گرفتن در ماه تابستان برایمان قابل تحمل نیست. تصورشان این بود که می‌توانند مهمان باشند اما بدون روزه، می‌گفتند ما قرار می‌گذاریم در این ماه گناه نکنیم اما روزه هم نمی‌گیریم!!!
دیدگاه عجیبی است از یک طرف تصمیم بر گناه نکردن می‌گیرند و از سوی دیگر بدون هیچ عذری تن به گناه ترک روزه می‌دهند.
مگر می‌شود از پله‌های حرام به بام سعادت رسید؟
قصدمان اطاله کلام نبود فقط خواستیم چند جمله ای هم صحبتشان شویم تا بدانند بدون روزه و تحمل سختی‌ها مهمان نخواهند بود و از برکات این ماه چیزی عایدشان نخواهد شد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

انچه از ما منتشر شد

باز نشر نوشته های خانم ابراهیمی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • [⚡️جامعه، تشنه ی معارف دین است
  • آداب عیادت در نگاه اسلام/عزت بیماران کرونایی نباید خدشه‌دار نشود
  • آرامش را اینگونه به خانه خود بیاوریم
  • آنچه آرامش انسان را تامین می کند، یقین است
  • اختلاف‌ها بر سر چیست؟ تفاوت‌ها ناشی از کجاست؟
  • اداب سخن
  • از لفظ تا معنی
  • ازدواج سفید در نگاه اسلام
  • ازغربت بازماندگان کرونا تا همبستگی در سوگ آنان
  • استوانه تبلیغ دین خدا و مکتب تشیع
  • الگو بودن زنان مجاهد دفاع مقدس واقعیت‌ زنانه انکارناپذیر کشور
  • امامی که هرگز از صبر خسته نشد
  • انتخاب همسر به سبک زندگی اسلامی
  • اگر خدا نخواهد
  • اینجا فقط من
  • اینگونه برای فرزندان دعا کنیم
  • بایدها و نبایدهای مهدوی یاوری
  • بدون موضوع
  • برای آنان که با نوجوانان سروکار دارند.
  • بلایی که بر سر حقیقت زیباشناختی جامعه جوان آمده است
  • به بهانه ی هشتک نه مرسی!!
  • به رسم روستا…!
  • تاثیر فضای مجازی در ایجاد دلهره غیرواقعی از «کرونا»
  • تامل در وجود خویش
  • تبرج و خودنمایی افراد در فضای مجازی
  • تبیین شعاع رحمت الهی در ماه شعبان
  • تحولات اساسی، با خودسازی و تهذیب نفس امکان پذیر می شود/ تحول مثبت، نیازمند یک مدل مطلوب است
  • ترک بندگی؛ حاصل کلاس های دروغین مثبت اندیشی/فرد و اجتماع هر دو اصالت دارند
  • تعدد زوجات به نفع زنان یا مردان؟
  • حجاب
  • حضرت عبدالعظیم پناهگاه و مرجع علمی مردم بودند.
  • حقوق بشر در دین اسلام به چیزی فراتر از زندگی دنیوی می اندیشد
  • حق‌الناس را در عزاداری‌ها رعایت کنیم
  • حیاتی که در گرو سفرهای تبلیغی است
  • خدایا، به ما تفهیم کن معنای رضایتمندی را...
  • خواهر خورشید
  • دلنوشته ای برای خدا
  • ذکر؛ نیازی فطری
  • رابطه درآمد بالا و رزق فراوان معنادار نیست
  • راه همراه شدن با حکومت مهدوی تجلی اخلاق در وجود انسان و خانواده است
  • رزق، تنها یک ابزار برای بندگی بهتر است
  • رسانه نیازمند ارتباط پویا و اثربخش با حوزه است
  • رمضان
  • زیارت اربعین، نماد شیعیان معرفی شده است
  • سبک زندگی خودت را بشناس
  • سقوط تدریجی اخلاقی، نتیجه تربیت ناصحیح است
  • شفافیت آراء نمایندگان مجلس؛ چرا ؟!
  • شکستن تابوی تغییر، راه برون‌رفت از معضل بی‌اخلاقی
  • شیشه ها را بالا نکشیم
  • صنعتی که نقشه حذفمان را لا به لای عاشقانه‌هایش می‌کشد
  • طلبه هدف دارد
  • طیف گسترده اخبار و آفتی که تب تحلیل به جان جامعه می اندازد
  • ظلم به طبیعت، نتیجه فراموش کردن وظیفه امانتداری از انسان ها خودراضی است
  • عاشورا، اسلام با مسئولیت و تقابل انعطاف و تزلزل!
  • فاصله بین کودک بودن تا همسر شدن، با صفت رشید پُر می‌شود
  • فاصله بین کودک بودن تا همسر شدن، با صفت رشید پُر می‌شود
  • فربهی مناسک، تقویت یا تضعیف؟
  • فضیلت گریه بر اباعبدالله/آیا ثواب گریه بر تمامی اشکها تعلق می‌گیرد؟!
  • فلسفه نامگذاری غدیر به عنوان بزرگترین عید مسلمانان
  • قلم اینگونه است
  • متعصبان روشنفکر یا روشنفکران متعصب
  • مدیریت بحران، در گرو رفع بحران مدیریت
  • مسئولان نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان بخوانند
  • مسلمان دروغ نمی گوید
  • مهارنت نویسندگی
  • مهم ترین اصل در انفاق، حفظ آبرو است/ انفاق علنی عامل تشویق دیگران
  • نامه ای به یک کاندیدا
  • نوجوانانی که در خانه خود غریبه‌اند
  • نگاه اسلام به پدیده تکدی‌گری؛ در مواجه با متکدیان چه برخوردی باید داشت؟
  • نگاه جنسیتی در پیاده‌روی اربعین وجود ندارد
  • نگاهی بر خشونت و بی اخلاقی اخیر؛ مقصر کیست؟!
  • نگاهی به جایگاه اجتماعی بانوان طلبه؛ توانمندی‌هایی که باید به رسمیت شناخته شود
  • نیازسازی یا نیاز سنجی؟
  • پرستاری در دوران کرونا از دیدگاه اخلاقی و اسلامی
  • پزشکی در همه ایام سال روزه می گیرد
  • پیوند عدالت و حریت با واقعه عاشورا
  • چرا «دعا و تضرع» کرونا را دور نمی کند؟؛ مومن دلواپسی ندارد
  • چرا باید برای امام حسین (علیه السلام) ‌عزاداری کنیم؟
  • چرایی گرایش مردم به رمال‌ها/وقتی خیال‌پردازی جای عقل را می گیرد
  • گنج صلوات
  • ✨مثبت اندیش بود.

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس